اشعار

مصائب و مولودی معصومین

اشعار

مصائب و مولودی معصومین

  • ۰
  • ۰

🔸🔶《السَلَامُ عَلَی الحُسَینِ(ع) الَذَّی قُتِلَ بِکَربَلاءَ عَطشَانَاً》🔶🔸


✅امام سجاد(ع) در طی روایتی می فرماید :

📋《جَاءَ أَهْلُ الْکوفَةِ إِلَى عَلِی(ع) فَشَکوْا إِلَیهِ إِمْسَاک الْمَطَرِ وَ قَالُوا لَهُ :

اسْتَسْقِ لَنَا!

فَقَالَ لِلْحُسَینِ(ع) : قُمْ وَ اسْتَسْقِ!》

♦️در کوفه خشکسالی آمده بود، بزرگان و مشایخ اهل کوفه خدمت حضرت علی(ع) رسیدند و از کمی آب و نباریدن باران، شکایت کردند و گفتند : 

یا علی(ع)! مدتی است خدا باران رحمتش رو از ما سلب کرده است.

پس برای ما دعا کن و از خدا بخواه که برای ما باران بفرستد. [تا از خشکسالی نجات پیدا کنیم.]

امیرمؤمنان(ع) به امام حسین(ع) فرمود :

حسین(ع) جان! برخیز و دعا کن و از خدا بخواه که باران بفرستد.

📋《فَقَامَ وَ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِی(ص) وَ قَالَ :

اللَّهُمَّ مُعْطِی الْخَیرَاتِ وَ مُنْزِلَ الْبَرَکاتِ أَرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَینَا مِدْرَاراً وَ اسْقِنَا غَیثاً مِغْزَاراً وَاسِعاً غَدَقاً مُجَلِّلًا سَحّاً سَفُوحاً فِجَاجاً تُنَفِّسُ بِهِ الضَّعْفَ مِنْ عِبَادِک وَ تُحْیی بِهِ الْمَیتَ مِنْ بِلَادِک آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ》

♦️حضرت سیدالشهداء(ع) دست به دعا برداشت، حمد و ثنای پروردگار را به جای آورد و بر پیامبر اکرم(ص) درود و سلام فرستاد و دعایی در مورد درخواست باران برای مردم، از حق تعالی نمود و فرمود :

بارالها! اى بخشنده خیرات و فرود آورنده برکات!

باران سرشار بر ما بباران و ما را با بارانى فراگیر، انبوه، پردامنه، پیوسته و مستمر، روان و فرو رونده در زمین عطا فرما که ناتوانى را از بندگانت برداشته و زمین هاى مرده خود را زنده سازى.

آمین اى پروردگار هستى!

📋《فَمَا فَرَغَ مِنْ دُعَائِهِ حَتَّى غَاثَ اللَّهُ تَعَالَى غَیثاً بَغْتَةً وَ أَقْبَلَ أَعْرَابِی مِنْ بَعْضِ نَوَاحِی الْکوفَةِ فَقَالَ :

تَرَکتُ الْأَوْدِیةَ وَ الآْکامَ یمُوجُ بَعْضُهَا فِی بَعْضٍ》

♦️هنوز دعای امام حسین(ع) تمام نشده بود که ابرها، آسمان را فرا گرفتند و باران شروع به باریدن کرد.

به طوری که مردی که از بیرون کوفه وارد شهر می‌شد، گفت :

از بیابان می‌آمدم دیدم آب بر روی تپه‌ها موج می‌زد.

سپس مردم، خدمت حضرت اباعبدالله(ع) آمده و از ایشان، از اینکه از خشکسالی نجات یافته بودند، تشکر کردند.(۱)

اما مگر به فرموده خداوند متعال؛ 

📋《هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ؟》 

♦️آیا پاداش نیکی و احسان، جز نیکی است؟(۲)

🏴در مقاتل آمده است که؛

در روز هفتم محرم، عبیدالله بن زیاد، نامه ای به نزد عمر بن سعد فرستاد و نوشت :

📋《حُلْ بَینَ الحُسَینِ(ع) وَ أَصحَابِهِ وَ بَینَ المَاءِ فَلَایَذُوقُوا مِنهُ قَطرَةً!》

♦️حسین(ع) و یارانش را از آب فاصله بیانداز!

نباید یک جرعه آب بنوشد.(۳)

در پی این دستور، عمر بن سعد، عمرو بن حجاج را با پانصد سوار در کنار شریعه ی فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام(ع) و یارانش به آب شد، و این اتفاق سه روز قبل از شهادت امام حسین(ع) صورت گرفت.

در روز عاشورا، عبدالله بن حصین ازدی خطاب به امام حسین(ع) فریاد کشید و گفت :

📋《یَا حُسَیْنُ(ع)! أَلَا تَنْظُرُ إِلَى الْمَاءِ کَأَنَّهُ کَبِدُ السَّمَاءِ؟!

وَ اللَّهِ لَا تَذُوقُونَ مِنْهُ قَطْرَةً وَاحِدَةً حَتَّى تَمُوتُوا عَطَشاً!》

♦️ای حسین(ع)! آیا این آب را که در صفا و زلالی بسان رنگ آسمانی است، نمی بینی؟

به خدا سوگند، که قطره ای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!(۴)

خوارزمی نقل می کند که وقتی امام حسین(ع) در قتلگاه افتاده بود.

📋《أَنَّهُ جَاءَ إِلَیِهِ شِمرُ بنُ ذِی الجُوشَنِ وَ الحُسَینِ(ع) بِآخَرِ رَمَقِِ یَلوکَ بِلِسَانِهِ مِنَ العَطَشِ وَ یَطلُبُ المَاءَ، فَرَفَسَهُ شُمرُ بِرِجلِهِ!

وَ قَالَ : یَابنَ أَبِی تُرَابِِ! أَ لَستَ تَزعَمُ أَنَّ أَبَاکَ عَلَى حَوضِ النَّبِی(ص) یَسقَی مَن أَحَبَّهُ؟

فَاصبِر حَتَّى تَأخُذَ المَاءَ مِن یَدِهِ ثُمَّ حَزَّ رَأسَهُ》

♦️شمر به سراغ امام حسین(ع) آمد، در حالی که در آن وقت تشنگى آن حضرت(ع) به نهایت رسیده بود و زبان شریفش را از نهایت عطش مى‏ خائید و آب طلب می کرد.

در این هنگام شمر با پا به حسین(ع) لگد زد و گفت :

اى فرزند ابوتراب! تو ادعا مى‏ کنى که پدرم ساقى حوض کوثر است؟

صبر کن تا پدرت تو را با دستش آب دهد!

سپس سر مبارک امام حسین(ع) را از تن مطهّر ایشان جدا کرد.(۵)

{وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ}


📝شعر :

از آب هم مضایقه کردند کوفیان،

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا!

👤محتشم کاشانی


📚منابع :

۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۸۷

۲)سوره رحمن، آیه ۶۰

۳)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۱۸۰

۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲،ص۸۷

۵)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۴۱

  • ۹۸/۰۳/۰۶
  • روح اله فرحمند

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی