اشعار

مصائب و مولودی معصومین

اشعار

مصائب و مولودی معصومین

  • ۰
  • ۰

شب های احیا در فراق تو گذر شد


عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد


ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی


آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد


از اول ماه خدا یاد تو هستم


اما چرا این ناله هایم بی اثر شد


آقا اجازه شب شب قدر است و روضه


از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد


مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد


در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد


اما امان از روضه ای که خون تو گریی


آقا اسارت رفت و زینب در خطر شد


بی تو چه سخت است از سر و سرنیزه گفتن


مولا بیا چون یک سه ساله در به در شد


طشت طلا و خیزران ها بر حسینت


بزم شراب و دختری غرق نظر شد


وقتی جسارت بر سر ببریده کردند


مویش سپید و زینب تو خون جگر شد


این بار در شام و پلیدی های بسیار


گوید رقیه ای پدر وقت سفر شد


مولا حلالم کن ولی ای صاحب من


چشمان زهرا مادرت از گریه تر شد 

  • ۹۸/۰۳/۰۶
  • روح اله فرحمند

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی